ضد مرگ: هیاهوی بسیار برای هیچ

12
13732

کوئنتین تارانتینو کارگردان بزرگی است. تارانتینو فیلمهای خوبی ساخته است. تارانتینو جوان بسیار خلاقی است. تارانتینو کم فیلم می سازد اما همیشه خبر ساز است… ولی اینها همه باعث نمی شود آخرین فیلم او را حتی از یک فیلم درجه سه هالیوودی بهتر بدانم. بگذارید حرف آخر را اول بزنم. ضد مرگ (Death Proof) آخرین ساخته تارانتینو یک آشغال وقت تلف کن به تمام معنی است! اگر باز هم می خواهید در باره فیلم بیشتر بدانید ادامه مطلب تقدیم به شما!

فیلم جدید تارانتینو با چند دختر آغاز می شود و با چند دختر دیگر به پایان می رسد. چند تای اول توسط یک قاتل دیوانه که قبلا یک بدلکار خرده پا بوده (با بازی کرت راسل) به طرزی فجیع و ناگهانی به قتل می رسند و بعد زمانی که قاتل می خواهد همان بلا را سر دسته دوم دخترها بیاورد ورق بر میگردد.

فیلم های تارانتینو همیشه معروف بوده اند به غافلگیر کردن بیننده. چیزی که در این فیلم به خوبی به انجام نمی رسد. در مصاحبه های مربوط به این فیلم تارانتینو تاکید می کند که این ماجرا از آنجا برایش جالب بوده که هر آن امکان اتفاق افتادنش در واقعیت وجود دارد در حالی که من به این جمله به هیچ وجه ایمان ندارم (شاید چون در آمریکا زندگی نمی کنم!).

شخصیتهای فیلم آخر تارانتینو به هیچ وجه شما را با خود همراه نمی کنند. اگر دردوگانه بیل را بکش (Kill Bill) شما می توانستید با اوما تورمن همذات پنداری کنید و به جنگ آدم های بد داستان بروید اینجا نه می توانید قاتل را درک کنید و نه با مقتول همدردی کنید. تا جاییکه هر لحظه از خود می پرسید آخرش چه؟! به کجا خواهیم رسید؟

death-proof-02.jpg

البته ضد مرگ به عنوان یک فرم سینمایی دارای نکات جالب و کم نظیری هم هست. تارانتینو سعی کرده فیلمش را از همان ابتدا (همان تیتراژ اولیه که حتی آرم کم کم فراموش شده تکنی کالر را هم می توان در آن رویت کرد!) به شکل فیلمهای دهه شصت و هفتاد هالیوود بسازد که خب حتی این هم در غیاب یک داستان گیرا به هیچ دردی نمی خورد. اینکه فیلم را به سبک سینمای آن دوره, نخ نما و حتی بعضی جاها با پرش رنگ و سیاه و سفید (مثل فیلمهای VHS آن قدیم ها ) نشان دهی و یا اینکه بعضی فریم ها را با پرش نشان دهی (که مثلا یعنی در تدوین اینطوری شده اند) بدون یک داستان جذاب و گیرا به چه درد می خورد؟

حتی گفتگوهای بین دخترهای فیلم هم از اپیزود دوم دیگر تکرای تکراری به نظر می رسند. اینکه چند دختر بنشینند و هی از روزمرگی خودشان و دوست های مذکرشان برای هم وراجی کنند که فیلمنامه خوب نمی سازد! اینجاست که وقتی به یک سوم پایانی فیلم می رسید از خدا می خواهید فیلم هرچه زودتر تمام شود تا شما هم از این ملغمه ضد سینمایی تارانتینو خلاص شوید.

death-proof-03.jpg

فیلمهای تارانتینو را دوست دارم. سینمایش را, خلاقیتش را و جسارتش را تحسین می کنم. بیل را بکش همیشه در آرشیو فیلمهای طلایی ام باقی خواهد ماند. اما همه اینها دلیل نمی شود افتضاح اخیرش را ندیده بگیرم و دیدنش را به شما توصیه کنم. دیدن این فیلم را به هیچکس توصیه نمی کنم.

12 دیدگاه

  1. جناب همذات پنداری نیست
    همزاد پنداریه 😁😁😁
    قرار نیست ذات آدم مثل شخصیت فیلم بشه قراره بتونی خودتو جای اون شخص بزاری مثل همزاد

  2. من شخصا تارانتینو و فیلم هاشو خیلی دوست دارم مخصوصا داستان عامه پسند و بیل را بکش ولی این فیلم یه آشغال به تمام معنا بود با اینکه این موضوع پتانسیل جذاب بودن داشت ولی با دیالوگ های طولانی یک مشت هرزه خراب شده بود.
    اصلا چرا بدلکار این دختران رو میکشت یا چرا این قاتل خفن در بخش دوم فیلم اینقدر احمقانه مرد و …

  3. من به اندازه ی تمام موهای سرم فیلم دیدم، این یک شاهکار بود، فقط کافیه از فضای فیلم بودنش خارج بشی تا بفهمی تارنتینو خواسته چه حسی رو که خودش داشته به تویِ بیننده انتقال بده، شاید درکش برای شما سخت باشه ولی به قدری این فیلم در یک سوم اولش برای من سنگین و مسئله ساز شد که، فیلمو قطع کردم و ادامه‌شو به زمان دیگه موکول کردم.
    در آخر،دهنت سرویس تارنتینو…هوفففف

  4. سلام…با شما هم عقیده ام.ولی صحنه تصادف در نوع خودش جالب و خلاقانه بود اونم چهار برداشت از مرگ چهارنفر با زوایای مختلف…

  5. دوست عزیز این فیلم از اول قرار بود که آشغال باشد. یعنی با هدف آشغال بودن ساخته شده است.
    اگر دقت می کردید این فیلم همراه با فیلم planet terror ساخته رابرت رودریگز با عنوانgrind house اکران شد . این فیلم ادای دینی است به اشغال های دهه هفتاد. یعنی BMOVIE ها

  6. اصولا آدمی نیستم که زیاد فیلم نگاه کنم ولی اخبار مرتبط با فیلمها واسم جالبه مثلا این مطلب در خاطرم میمونه تا اگه دو سه سال دیگه خواستم فیلم نگاه کنم این رو بذارم کنار.
    از اطلاع رسانیت ممنون

  7. متاسفانه باید بگم باهات همعقیده ام . هیچ جیز جالبی که نه ولی ولی کمتر چیز نویی تو این فیلم دیدم و فاصله اش با پالپ فیکشن و کیل بیل خیلی خیلی بود

ارسال یک پاسخ