قرار است برای نخستین بار در غرب آفریقا نمایشگاهی از توانمندیهای صنایع پزشکی و دارویی کشور با نام Africa Health برگزار شود. نمایشگاهی که به ابتکار سفیر ساحل عاج در تهران در آن کشور برگزار خواهد شد. مطابق معمول همیشه می روم سراغ اینترنت و انتظار دارم صدها و هزاران صفحه اطلاعات مختلف دربارۀ کشور مقصدم پیدا کنم اما چیزی که متعجبم می کند اینست که انگار هرچه بیشتر می گردم کمتر پیدا می کنم. ظاهرا اطلاعات چندانی دربارۀ ساحل عاج در دست نیست. علتش را بعدتر می فهمم.
اطلاعات اولیه اینهاست: ساحل عاج کشوری با بیش از بیست میلیون نفر جمعیت در ناحیه غربی آفریقا همسایه این کشورهاست: غنا٬ بورکینافاسو (بله همان کشور دوست و برادر!)٬ مالی٬ گینه و لیبریا. از جنوب هم وصل می شود به اقیانوس اطلس جنوبی یا همان آتلانتیک. تا سال 1960 مستعمره فرانسه بود و زبان رسمی اش را از آن کشور وام گرفته است. تا حوالی سال 2000 کشور از وضع اقتصادی قابل قبولی در بین کشورهای آفریقایی برخوردار بود اما با دو کودتایی که در سالهای 1999 و 2001 صورت گرفت وضع اقتصادی اش به سرعت افول کرد تا جایی که امروزه بیش از یک چهارم جمعیت آن زیر خط فقر بین المللی (کمتر از 1.25 دلار در روز) قرار دارند.

از هواپیما که پیاده می شوی اولین چیزی که جلب توجه می کند گرما و رطوبت بالاست که شرشر عرق را از سر و صورتت جاری می کند. کمی که می گذرد متوجه دومین نکته جالب و بسیار مهم ساحل عاج می شوی: زبان فرانسه.
از آنجا که در هنگام نوشتن این سفرنامه در حال گذراندن ترم نهم فرانسه هستم قند توی دلم آب می شود! اولین باری است که می توانم از زبانی که شاید بدون هیچ انگیزه ای (بجز سرگرمی) شروع به یادگیری آن کرده بودم استفاده کنم . البته انگار همراهان خیلی با زبان فرانسه راحت نیستند (در واقع بجز یکی از شرکتها که یک فوق لیسانس ادبیات فرانسه را استخدام کرده اند و در این سفر همراهشان هست کسی فرانسه بلد نیست).
فرودگاه کوچک است و انگار پلیسها هم از دیدن این همه ایرانی (یا سفیدپوست) در شهرشان تعجب کرده اند. قبل از سفر به هرکداممان یک سیم کارت MTN البته فقط با 1 دلار شارژ! داده اند. شاید بدانید که MTN یک کنسرسیوم آفریقایی است که ایرانسل یکی از زیر مجموعه های آن محسوب می شود. این سیم کارت با پیش شماره 00225 که مربوط به ساحل عاج است کار می کند و با آن لازم نیست داخل کشور ساحل عاج از سیم کارتهای ایرانی مان (که اینجا هم رومینگ دارد) استفاده کنیم. البته تلاش برای تماس گرفتن به وسیلۀ سیم کارتهای 0912 و 0935 گاهی وقت ها با مشکل مواجه می شد.
چمدانهایمان را که می گیریم و بیرون می آییم باران به شدت هرچه تمامتر می بارد. باران استوایی! خوانده بودم در این منطقه 9 ماه از سال هوا گرم و بارانی و سه ماه باقیمانده گرم و خشک است و الان تا فصل بارانی یکماهی باقی مانده است! البته فردا دوباره هوا آفتابی می شود و تا پایان سفر هم دیگر از باران خبری نیست.
پا را که از فرودگاه بیرون می گذارم چشمم برای اولین بار به ماشین های مخصوص سربازان حافظ صلح سازمان ملل می افتد. بارها آنها را در اخبار در جای جای دنیا دیده ام اما این اولین بار است که از نزدیک می بینمشان. نمی دانم چرا اما احساس خوبی به من نمی دهند. انگار بیشتر تاکید می کنند اینجا آتشی زیر خاکستر نهفته است. یک جور هشدار.
در راه هتل به مناظر که نگاه می کنم اول شبیه شمال خودمان به نظر می رسد اما کم کم وجه تمایز آن بیشتر می شود. جاییکه درختان نخل و نارگیل در دو طرف مسیر فرودگاه تا هتل خودنمایی می کنند و البته آب! به هر طرف که نگاه می کنی کمی آنطرفتر از ساختمانهای نه چندان بلند آب می بینی. ابیجان مخلوطی از خشکی و آب اقیانوس است. مخلوطی در هم امتزاج
یافته.
خودرو ونِ حامل ما از پلی طولانی می گذرد تا به منطقه Plateau که در حقیقت منطقۀ تجاری شهر است می رسد. هتل ما به نام Tiama Hotel در این منطقه قرار دارد. در این تجاری ترین منطقۀ شهر تنها ده دوازده برج نه چندان بلند به چشم می خورد. اتاق من هم در بالاترین طبقۀ هتل قرار دارد: طبقۀ دهم. هتل اسم پنج ستاره را یدک می کشد اما خب قطعا استانداردهای آفریقا چیزیست تقریبا مثل استانداردهای ایران خودمان! هر چه هست با تمام دنیا فرق دارد. هتل هرچند راحت اما از لحاظ ستاره با هتلی سه ستاره در دبی برابری می کند.
تا وارد اتاق می شوم دستگاه حشره کش برقی (ویپ) را که از تهران خریده ام به برق می زنم و با قرص مخصوص شارژ می کنم! بالاخره باید از جان نازنین محافظت کرد! دو سه روزی طول می کشد تا مطمئن شوم پشه ای در هتل نیست.
از پنجره طبقه دهم به بیرون نگاه می کنم. در آسمان عصرگاهی ابیجان هزاران هزار پرنده پرواز می کنند. پرنده هایی که تا از نزدیک نمی بینمشان نمی فهمم چیزی جز خفاش های درشت پیکر نیستند. بله. درست خواندید. هزاران هزار خفاش بزرگ تنها بخشی از جاذبه های گردشگری شهر ساحلی ابیجان در کشور آفریقایی ساحل عاج است.
در قسمتهای بعدی این سفرنامه با من باشید تا چیزهای جالب تری از سفر به قارۀ سیاه برایتان بازگو کنم.
ادامه دارد…
ساحل عاج: سفر به قارۀ سیاه – قسمت دوم
ساحل عاج: سفر به قارۀ سیاه – قسمت سوم
توجه: این مطلب به طور اختصاصی برای writeage.com نوشته شده درج تمام یا قسمتی از این مطلب، تنها با ذکر نام سایت و آدرس دقیق این صفحه مجاز است. کلیه عکسها توسط اینجانب گرفته شده و استفاده از آنها در رسانه ها منوط به اخذ اجازه کتبی می باشد.
با سلام آقای دکتر از خواندن سفرنامه شما لذت بردم . اگر امکان دارد درخواست مشاوره دارم . در خصوص بانک آتلانتیک ساحل عاج . ممنون میشوم همکاری کنید .
سلام ،با تشکر فراوان از اینکه اطلاعاتتون در اختیار همه قرار دادید من ادبیات فرانسه خواندم و دوست دارم یه دوره کاراموزی واسه تقویت زبان برم ابیجان یه کلاس 30-40روزه اما جایی پیدا نکردم .حتما هم می خوام اونجا برم .اکه ممکنه راهنمایی کنید یا اگر راهی وجود داره واسه سفر 2هفتهایی که هزینه کمتری داشته باشه ممنون می شم .
سلام خسته نباشید . امکان تماس تلفنی وجود دارد . با تشکر