داروسازی… بدبختی

217
18221

از داروخانه برگشته ام. خسته و از پا افتاده. با خودم می گویم امشب هم تمام شد. با همه بدبختی هایش. با همه دروغ ها و راست ها یی که به مردم گفتم… و به خودم!

از زمان نگارش این مطلب سالها گذشته اما انگار بدترین مطلبی که تا کنون نسبت به شغلم نوشته ام به طنز زمانه شده جزء نتایج اول جستجوی گوگل! از آن طرف هم خیلی از جوانها و نوجوانهایی که به عشق بیشتر دانستن از این رشته جستجو می کنند علیرغم این همه بار منفی این نوشته باز هم پای آن کامنت می گذارند و سوال می پرسند. راستش با گذشت این همه سال تغییر زیادی در وضع دارخانه های این مملکت و رشته داروسازی در دانشگاه به وجود نیامده هرچند احساس من نسبت به این رشته تغییر کرده است.
در حال حاضر من دیگر در داروخانه کار نمی کنم بلکه در شرکتی داروسازی مشغول به کارم. کارم عالی نیست اما همین که با مردم سروکله نمی زنم خوشحالم. این مطلب را حذف نمی کنم بیشتر به احترام این همه نظری که در پای آن نگاشته شده است اما امکان درج نظرات را می بندم چرا که میلی به پاسخ دادن به سوالات مربوطه ندارم. امیدوارم درک کنید.

داروسازی … شاید در نگاه اول نام با کلاسی با خود به یدک می کشد و از آن هم با کلاس تر نام دکتر را برای صاحب مدرکش ولی در کشور عزیز ما (!) شاید از بی کلاس ترین حرفه های موجود است. سالها درس های بدردنخور و سخت حاصلی جز ارائه یک مشت آدم بدردنخور به چرخه درمان این مملکت ندارد. آدمهایی که اگر خیلی خیلی زرنگ باشند تازه می شوند یک مشت بازاری که تمام هم و غمشان دوشیدن بیشتر آدمهای دیگر است. آدمهایی که تنها هر ۸ ساعت یکی و هر ۶ ساعت یک قاشق را بلدند و اگر هم هنر کنند و چیزهای بیشتری یاد بگیرند هم باز به کارشان نمی آید. چه می خواهی بگویی به مردمی که قبل از گرفتن دستور درست مصرف دارو قیمت فلان خمیر دندان یا کف ریش تراشی را می پرسند! مردمی که حتی فرق دکتر داروساز را با دیگر کسانی که در داروخانه کار می کنند نمی فهمند حتی با وجود پوشیدن تنها روپوش سفید داروخانه!
چه می ماند از داروسازی وقتی تنها می فروشی آنهم جنسی را که حتی خودت هم اثرش را باور نداری. تو حتی وقت نداری ببینی دارویی که می دهی به فلان مادر و بچه و پیر و جوان داروی درست است یا مانند ده ها نسخه اشتباهی که روزانه در شهر پیچیده می شود دارویی عوضی و گاه مرگ آور است. آخر تو که نمی توانی هم نسخه ببیچی ( در شلوغی های داروخانه) هم آنرا گهگاه قیمت بزنی هم این وسط بروی آنطرف داروخانه تا نوار بهداشتی و مسواک بیاوری برای فلان مشتری سمج که ده بار تکرار می کند خواسته اش را.
این است داروسازی .
هرچه بود امشب هم گذشت . روح خسته ات را کشان کشان به خانه رساندی و باز هم بیخود به حال این مردم و این مملکت دل می سوزانی مردمی که … ولش کن.

بعد التحریر : این هم همین حرف ها منتهی از زاویه دید پزشکی !

217 دیدگاه

  1. دكترجون فكرنميكنين بايد مطلب بالا رو تغيير بدين؟5سال پيش نوشتينش!نظرات جديد بدين،در مورد وضعيت الان كاريتون؛تا ماهم استفاده كنيم.
    راستى دكتر ميشه در مورد وضعيت درستون تو دبيرستان يه مقدار برام بگين؟
    -تو چه سطحى بودين؟بيستى،نوزدهى يا هجدهى؟
    -و چه مقدار اميدوار بودين كه تو اين رشته قبول بشين؟
    -ميزان علاقه تون نسبت به مواردى از درسها.(ببخشيد كه سؤالهاى من تمومى نداره!..)

  2. سلام زهرا
    خیلی برام جالب بود !
    چون منم عاشق گرافیکم و میخوام دندونپشکی تهران بخونم !
    چه شباهتی !!!

  3. زهرا جان قطعا انتخاب داروسازی و بعد پرداختن به علاقمندیهای دیگرتون بهترین راهه. در ضمن از کجا برداشت کردید که من فرصت سر خاروندن ندارم؟! پس این وب سایت چیه؟ شاید اگه بدونید من طراحی وب رو به طور کامل در حین تحصیلم در داروسازی یاد گرفتم (به طوری که برای چند سایت بزرگ قرارداد بستم و اجراشون کردم) بهتر متوجه شید من چی می گم. امیدوارم شما هم موفق باشید.

  4. آقاى دكتر به نظرتون من ميتونم كنار داروسازى،نقاشى و گرافيك رو ادامه بدم؟يا اين طور كه از كار و نوشته ى شما پيداست فكر كنم حتى فرصت سر خاروندن رو هم نداشته باشم چه برسه به نقاشى و گرافيك؟نه؟
    توروخدا من هر سه تاشون رو دوست دارم ولى نميدونم انتخاب كدومشون برام بهتره؟
    (ولى از انتخاب رشته ى هنر نگيد كه اصلا دلم نميخواد درموردش درس بخونم،فقط ميخوام تو اين شاخه پيشرفت كنم ولى نميدونم كنار داروسازى وقت ميشه يانه؟)
    ببخشيد شايدفكركنين من شما رو با مشاور عوضى گرفتم ولى بدونين من كس ديگه اى سراغ ندارم كه رشته ى داروسازى بخونه يا خونده باشه،فقط شماييد..مرسى

  5. زهرا جان من درسامو سر وقتش توی دبیرستان خوندم و در مدت یه سالی که پشت کنکور موندم دوباره دوره کردم اما خودم رو برای کنکور نکشتم. سه تا درس رو هم کلاس رفتم توی آموزشگاه: شیمی، فیزیک و ریاضی. البته به نظر من برای خودت برنامه ریزی داشته باشی بهتره.

  6. بارديگر سلام دكترجون!ميخواستم بدونم شما كه برنامه ى درسى خاصى براى كنكور نداشتيد،چطور تو همچين رشته اى قبول شديد؟؟؟؟واقعا سؤاله واسم!
    والا من كه ديگه فكر نكنم كنكور بدم چون تا اون موقع ممكنه حذف بشه،نميدونم برنامه داشته باشم يا نه!!

  7. زهرا خانوم به نظر من صد در صد بهتره رشته تجربی رو توی دبیرستان خونده باشید. هرچند دیدم کسانی رو که ریاضی خوندن و قبول شدن و موفق هم بودن اما درصدشون خیلی خیلی پایینه. در رشته تجربی پیش نیازهایی رو فرا می گیرید که اصول داروسازی بر روی اونها سواره. من خودم هم رشته تجربی خوندم

  8. آقاى دكتر به نظر من ديگه با نوشته ى اين آقا بهترين انتخاب همون داروسازيه!حالا ميشه لطفا بگيد كه بهتره براى تحصيل تو رشته ى داروسازى،از رشته رياضى بريم يا تجربى؟كدومشون امكان قبول شدنمون رو زياد ميكنه؟شما از چه رشته اى داروسازى خونديد؟آيا با اون رشته اى كه انتخاب كرديد،موفقيت بيشترى به دست آورديد؟

  9. سلام.
    داروسازی تو ایران بهترین رشته درسی و بدون دردسر ترینه.در آمد یک داروساز صفر کیلومتر تو صنعت ماهی یک و سیصد چهارصده که این مبلغ بعد از چهار پنج سال سابقه کاری به بالای دو میلیون تومان در ماه میرسه.(گفته من مستنده)چون رشته حالت انحصاری داره و وزارت بهداشت کارخونه های داروسازی رو موظف کرده که مسوول فنی ،مدیر تولید،مدیر کنترل کیفی فقط و فقط باید داروساز باشه و بدون امضای داروساز هیچی حق تولید نداره.یعنی داروسازی که وارد کارخونه داروسازی میشه حتی وقتی هیچ سابقه کاری نداره به عنوان مدیر استخدام میشه و تو فیش حقوقیش چهار صد پونصد به عنوان حق مدیریت میبینید!!!از طرف دیگه نظام پزشکی بخصوص تو سالهای اخیر مصوب حقوق یک داروساز تو داروخانه رو خیلی بالا برده
    همه ما میدونیم کار کردن تو داروخانه ایرانی نیاز به علم خاصی نداره و اکثر کارها معمولا توسط نسخه پیچ انجام میشه.چون ایرانیها عادت ندارن از داروساز مشاوره بگیرن و اگر هم بخوان کم پیدا میشن داروساز هایی که به معنای واقعی مشاوره میدن.بنابر این بچه های دارو بیشتر متمایلند تو داروخانه کار کنند و این باعث شده صنعت دارو برای جذب کردن اونها مجبور بشه خیلی خیلی بهشون پوان بده.
    تا اینجا فهمیدیم که اوضاع کاری داروساز ها تو ایران عالیه یعنی همیشه براشون کار پر درآمد و سبک مهیاست.چه تو دارو خانه و چه تو صنعت(نسبت به بقیه رشته ها).
    حالا میمونه مقایسه با پزشکی و دندون پزشکی.وضعیت کاری پزشکی عمومی خوب نیست و اصلا به زحمتی که برای کنکور و دوران تحصیلش میکشی نمی ارزه مگر تخصص قبول بشی که اونهم بسیار سخته.چرا؟
    چون تو ایران مردم متخصص رو خیلی بیشتر از پزشک عمومی قبول دارن و حاضرن بابتش پول بدن.این پوله انگیزه شده واسه خیل عظیمی از فارغ التحصیلان پزشکی که حتما حتما تخصص بخونن که نهایتا باعث رقابت فشرده تو امتحان تخصصی پزشکی شده.اما برای داروسازی اصلا این مساله مصداق نداره و تخصص خوندن زیاد تو درآمد یک داروساز اثر نداره.مخصوصا اگه بخواد تو دارو خانه کار کنه.فقط تو صنعت اونهم خیلی کم تو حقوقش اثر میگذاره چون وزارت خونه ما نیومده بگه مدیر فرمولاسیون حتما باید پی اچ دی فارماسیوتیکس داشته باشه.پس قبول شدن تو پی اچ دی هم بسیار ساده است.چون رقابتی وجود نداره.
    نسبت به دندون پزشکی هم به نظر من خیلی بهتره چون میشینی امضا میکنی یا فقط حضور داری و درآمدت اندازه یک دندون پزشکه که مدام با خون و … سر و کار داره.
    و همه اینها به خاطر اینه که اینجا جهان سومه. وقتی کار علمی به معنای واقعی انجام نمیشه.وقتی محکی نیست که دانسته هاتو بسنجه و وقتی مردمی نداریم که نسبت به خدمات پزشکی ضعیفی که میگیرند اعتراض کنند و اگر هم باشند ،کسی نیست به دادشون برسه فقط خوبه که دکتر باشی تا آرزوهای بچگیت برآورده بشه و بهت بگن دکتر.طوریکه وقتی خودتو معرفی میکنی میگی دکتر فلانی و غرور سر تا پاتو میگیره و به بقیه یک نگاه عاقل اندر سفیه میندازی و احساس میکنی که یه چیزی بیشتر از بقیه ای.اتوبوس که سوار میشی فکر میکنی که آسمون به زمین اومده و دکتر مملکت سوار اتوبوس شده .هر جا میری انتظار داری کارت بدون نوبت راه بیفته چون وقت دکتر مملکت نباید گرفته بشه.
    و چه بهتر که ساده ترین حالت دکتر شدنو انتخاب کنی . تنها راه رسیدن به این آرزو کنکوره سراسریه و بعد از اون هیچ راهی وجود نداره که از رشته های دیگه وارد این رشته بشی.(بسیار بسیار انحصاریه ).پس همه کنکوریهایی که به داروسازی علاقه مندن رو تشویق میکنم که تا میتونید واسه کنکور بخونید که اوضاع خیلی هم روبراهه.یعنی سخت ترین قسمتش کنکورشه.(حد اقل واسه این رشته).
    اگه تو کشور های پیشرفته بودیم بهتون میگفتم هر چی که توش استعداد دارید و علاقه واقعیتونه بخونید چون اونجاها همه رشته ها و هر شغلی به نوبه خودش عالیه و استعداد و علاقه حرف اول رو میزنه.اونجا وقتی دکتری این شغلته نه شخصیتت.

  10. آقاى دكتر درمورد نوشته تون تو قسمت بالا،فكر نميكنيد مثلا حقوق و طبقه اجتماعى بالا اين بدبختى ها رو از تنتون در بياره؟يعنى آدم انقدر بدبخت ميشه؟
    خوب نميتونستيد مثلا فقط تا ظهر كار كنيد و تو داروخونه بمونيد؟

  11. سلام آقاى دكتر،
    متأسفانه من نمى تونم پيش مشاور برم، شما اگه خودتون مشاوره اينترنتى اى رو سراغ دارين بى زحمت برام بنويسيد.

  12. شبتون بخير آقاى دكتر!ميخواستم بگم كه وقتى من مطلبى درمورد بيمارى هايى مثل ايدز يا سرطان درمورد راه هاى شيوع يا علائم آن ميخونم،احساس خيلى بدى بهم دست ميده وحتى ممكنه يك روز اين مسئله فكرمو به خودش مشغول كنه،آيا اين باعث ميشه كه من نتونم تو اين رشته موفق بشم؟و بهم آسيب برسونه؟

  13. آقاى دكتر ريتالين،علاقه ى اصلى من هنر،معمارى و گرافيك و اينجور چيزهاست،ولى خوندن اين رشته ها وبازاركارو درآمدش تو تهران خوبه،نه تو شهر ما!درست نميگم دكتر؟
    من هم كه آدم پولدوست و علم دوستى هستم،نميخوام باخوندن رشته هاى آسون 20،25سالگيم رو هدر بدم چون ميدونم تو شهرما اصلا درآمد نداره،به خاطرهمين داروسازى رو انتخاب كردم چرا كه از بچگى هم دكترا رو دوست داشتم و همچنين ميتونم بعدازداروسازى هنر رو ادامه بدم،ببخشيد سرتون رو بانوشته هاى زيادم به درد آوردم ولى ميخوام بدونم به نظرشما من تو دكتراى داروسازى موفق خواهم شد يا خير؟

  14. دكترجون علاقه ى من نسبت به شيمى كمه،ولى هميشه نمره ى عالى توش ميگيرم،آيا علاقه به تك تك درسهاى اين رشته مهمه؟
    شما چى؟شماهم به شيمى فارماسى و كتابهاى ديگرش علاقه ى زيادى داشتين كه تو رشتتون موفق شدين؟

Comments are closed.