آداب معاشرت

43
8151

داستان زیر را یکی از دوستان نزدیک آقای آصف علی زر داری، رئیس جمهور پاکستان تعریف می کرد.
آقای آصف علی زر داری همسر خانم بی نظیر بوتو ، رئیس جمهور شهید پاکستان است.
پس از ترور خانم بوتو آقای زر داری به ریاست جمهوری رسید. در شب 6 دسامبر
2011 دچار یک حمله قلبی شد و صبح روز 7 دسامبر 2011 در بیمارستانی در دبی
بستری گردید. سفارت پاکستان در امارات متحده عربی( UAE ) یک بیمارستان مجهز
ایرانی را برای مداوای آقای زر داری در نظر گرفته بود اما دوستان آقای زر
داری ترجیح دادند ایشان را در American Hospital بستری نمایند ، لذا یک
اتاق VIP = very important people برای ایشان رزرو شد و مداوا بلافاصله
آغاز گردید. بعد از شروع مداوا حاکم دبی شیخ محمد بن راشد المختوم از جریان
مطلع شد و برای عیادت رئیس جمهور پاکستان وارد بیمارستان شد. ادامه داستان
را از زبان دوست نزدیک آقای رئیس جمهور بخوانید.


((ساعت 11 صبح بود و آقای زرداری در اتاق و لامپ قرمز روی درب اتاق به
نشانه هشدار روشن بود . از دور متوجه ورود شیخ بن راشد شدم. در ابتدا فکر
کردم که شاید او فقط شباهت ظاهری دارد چون فقط یک پلیس همراه او بود، اما
وقتی نزدیکتر شد یقین پیدا کردم که او همان حاکم دبی است. شیخ به آرامی در
راهروی بیمارستان به سمت ما قدم بر می داشت و از کنار ده ها دکتر ، پرستار،
مریض ، و مراجعه کننده می گذشت !! از تعجب گیج شده بودم . هیچ کس به او
حتی نگاه هم نمی کرد چه رسد به ایستادن و سلام کردن. به اتاق رسید، با دیدن
لامپ قرمز روشن، همانجا ایستاد. بعد از 10 دقیقه احساس کردم اگر من کاری
انجام ندهم او همانجا می ایستد تا چراغ سبز شود. داخل اتاق رفتم و به رئیس
جمهور اطلاع دادم که شیخ دبی 10 دقیقه است پشت در ایستاده است. آقای زرداری
نگاهی به دکتر کرد و گفت: ممکن است 10 دقیقه معالجه را متوقف کنیم؟ دکتر
لحظه ای فکر کرد و سپس سر خود را به نشانه رضایت تکان داد. پرستار وسایل را
کناری نهاد، من هم شانه ام را به رئیس جمهور دادم و او خود را مرتب نمود.
بیرون رفتم و شیخ را به داخل اتاق راهنمایی نمودم. شیخ بعد از احوالپرسی از
وضعیت جسمانی و مراقبتهای پزشکی سئوال نمود . صحبتهای آنان جریان داشت که
دکتر معالج وارد اتاق شد و رو به رئیس جمهور گفت: 10 دقیقه شما به اتمام
رسیده است. شیخ می توانند اتاق را ترک کنند. حاکم دبی نیز از دکتر ، رئیس
جمهور و من تشکر کرد و با همان وضعیتی که وارد شده بود از بیمارستان خارج
شد.))
به نظر بنده این گونه الگوهای رفتاری ، امتحان هر ملت و کشور است. هر کشور
پیشرفته ای، از تعارفات و تشریفات غیر ضروری مبرا است. اما کشورهای عقب
مانده این تعارفات و تشریفات را بعد از برنامه های هسته ای خود در وهله ی
دوم اهمیت قرار می دهند.

culture-boduguards.jpg
فقط کافی است با یکی از مسئولین ارشد کشور خودمان به بیمارستانها بروید. یا
دوره های مدیران ارشد کشوری و لشکری خودمان را مشاهده کنید. قبل از رسیدن
آنها ده ها ماشین نیروی انتظامی و صدها دوست و آشنای کلیدی به آنجا خواهند
رسید.چندین پلاکارد خوش آمد گویی و تملق گویی نصب خواهد شد. تمامی کارمندان
لباس نو پوشیده و به استقبال خواهند رفت. دیگر کسی حال مریض را نمی
پرسد.ترافیک خواهد شد و حتی آمبولانس ها هم بعد از چندین بار ناله آژیر خطر
باز هم نمی توانند بیمار خود را به موقع به بیمارستان برسانند. اما
مسئولین در کشورهای پیشرفته وقتی وارد بیمارستان می شوند نه پلاکاردی می
بینند و نه ترافیکی به وجود می آورند. آنها با هر پست و منزلتی می دانند که
باید برای عیادت از بیماران باید از مسئول بخش و پزشک معالج اجازه بگیرند.
در ژوئن 2011 ، دیوید کامرون نخست وزیر انگلستان وارد بیمارستان ST guys
Hospital شد و با مریضی به نام اندریو سارتن ملاقات نمود. او در اتاق مریض
نشسته بود که مسئول بخش ارتوپدی بیمارستان وارد اتاق شد و با فریاد پرسید:
چرا بدون اجازه و هماهنگی وارد اتاق بیمار شدید؟ نخست وزیر بریتانیا در
مقابل ده ها پزشک و پرستار و بیمار و همراهان آنها از دکتر عذر خواهی نموده
و از بیمارستان خارج شد. شاید شما هم بتوانید این ویدیو را در یوتیوب
مشاهده کنید. شاید خوانندگان خوب من باز هم اعتراض کنند که آقا ، آنجا تمدن
و دموکراسی 300 ساله دارد ما نباید خود را با بریتانیا که به مدت 100 سال
خورشید در آن غروب نمی کرده مقایسه کنیم. Ok . بگوییم این بار هم حق با
شماست . اما آیا دبی هم از ما متمدن تر و دارای سابقه بهتری است؟ آنها که
هم مسلمانند و هم عرب . اگر آنها از اروپا و انگلستان می توانند آداب
معاشرت در بیمارستان و هزاران جای دیگر را یاد بگیرند چرا ما نمی توانیم؟!
آیا برای اینگونه یادگیری هم باید منتظر باشیم مجلس قانون تصویب کند؟ رئیس
جمهور عوض شود؟ شورای نگهبان باز بینی کند؟ رهبری دستور صادر کند؟ یا بعد
از نماز جمعه تظاهرات گسترده ای باید انجام گیرد؟ آیا اینکه ما آداب معاشرت
در مکانهای مختلف را نمی دانیم یا اگر هم می دانیم رعایت نمی کنیم دسیسه
آمریکا و اسرائیل است؟ شاید هم باید تمامی کفار ، یهودیان و اروپایی ها از
بین بروند تا ما بتوانیم آداب معاشرت را رعایت کنیم!!! یادمان باشد آداب
معاشرت مردم و مسئولین یک کشور از اصول اولیه پیشرفت و رشد آن کشور حکایت
دارد و ما هر قدر هم که به فناوریهای کوچکتر از نانو دست پیدا کنیم ،بدون
رعایت آداب معاشرت باز هم کشوری جهان سومی محسوب خواهیم شد. مسئولین ما
برای نماز هم که می ایستند اطرافشان پر می شود از نگهبان و دوستان و خبر
نگاران.
تا کی باید تنها شاهد پیشرفت دیگران باشیم؟ راستی بعد از دبی نوبت کیست که از ما پیشی بگیرد؟

M.H.B

43 دیدگاه

  1. با سلام به خوانندگان خوبم نیز تشکر از محبتهای ایشان.
    مهدی عزیز به نظرم تعریف شما از دموکراسی با تعریف بنده متفاوت است. در ضمن همه می دانیم تاریخ اقتصاد دبی چه مراحلی را طی نموده. در ضمن احساس می کنم باید تعاریفمان از فرهنگ هم خیلی متفاوت باشد. باز هم نظر شما برای بنده قابل احترام است.

  2. این نشان‌دهنده این است که شاخص فاصله قدرت در دبی پایین است، و در ایران و کشورهای مشابه آن بالاست. این قضیه ربط خاصی به دمکراسی ندارد و نشات گرفته از فرهنگ و به خصوص اقتصاد یک کشور در گذر تاریخ است.

  3. سلام
    به نظر من تشریفات و تجملات نشان دهنده ضعف شخصیته و تنها اونایی که در جامعه شهروندی،فرهنگی و اقتصادی جایگاه متزلزلی دارند رو به انواع آرایش های رفتاری و ظاهری میکنن. متاسفانه از اونجایی که در اعطای مسئولیتهای اجتماعی در کشور ما توجهی به شایسته سالاری نمیشه قریب به اتفاق مدیران کشوری و لشگری همیشه نشون دادن اینگونه رفتارهای اجتماعی رو برای تثبیت جایگاه خودشون ضروری می بینند.
    درصورتی که افراد فرهیخته تجملات رو مانعی برای نشون دادن شخصیت اجتماعیشون تلقی میکنن وهمیشه ازارائه بی مورد نمایش های اجتماعی پرهیز دارند.
    درباره نکوهش های تاریخی این رفتار هم تنها کافیه که یه مراجعه کوچیک به نوشته ها ،تصنیفات و اشعار فرهنگی و مذهبی خودمون داشته باشیم.مخصوصا در نهج البلاغه تذکرات جدی به مدیران جهت دوری جستن از اینگونه رفتارها شده .

  4. سلام
    جناب اشك سرخ، ممنون از مطالبتون
    خواهشا اگر داراي وبلاگ مي باشيد ادرس اون را به اي ميل بنده ارسال نماييد
    بسيار خوشحال ميشم از مطالبتون بيشتر استفاده نمايم

  5. سلام
    بیمارستانی که شما نام بردید با مدیریت و فرهنگ امریکایی میچرخد. آیا اگر ایشان در بیمارستانی دیگر بستری بودند باز هم وضع به همین منوال بود؟

  6. به نکته جالب و مهمی اشاره کردید. جامعه ما تو این زمینه خیلی مشکل داره. اما؛
    من نمی دونم این داستان تا چه اندازه واقعیت داره
    همین طور هم قبول دارم که مردم ایران حتی در سطح روابط نزدیک فامیلی هم دچار افراط در تعارفات هستند؛
    اما این رو درست نمی دونم که از کشوری مثل امارات و شخصی مثل حاکم اونجا برای نقد وضعیت نامناسب کشور خودمون مثالی بیاورید…
    هرچی که باشه همه ما به خوبی فاصله طبقاتی بین شیوخ عرب و مردم کشورشون خبر داریم، و بعید می دونم یک شیخ عرب با اون همه دبدبه و کبکبه (رینگ طلا و…!) واقعا همچین شخصیتی داشته باشه که ….
    هرچند؛ اون نکته هم که بیمارستان آمریکایی به بیمارستان ایرانی ترجیح داده شده هم یه جورایی قضیه رو بودار می کنه!!!

  7. با سلام وتشکر از مطلبتون
    مطلبی که نوشتین نشون میده کشورهای استعمار گر که ملت های دیگه رو برای منافع خودشون ضعیف نگه میدارن درسیستم حکومتی خودشون حاکم ها مثل دیگر شهروندها هیچ امتیازی رو ندارن وفقط قانون اونجا حاکمه
    چیزی که تو مملکت ما برعکسه ما به همه ملت ها احترام میزاریم اما انگار یادمون نیست که باید واسه ملت خودمون هم احترام قائل بشیم

  8. این آداب بی معاشرت که هیچ دلیل منطقی براش نمی تونید پیدا کنید تو نامه زدنامونم هست نوشتم در بارش
    تعارفات اداری و غیر اداری

  9. گفتی و داغ دل من از دست این ملت گفتی .باید بیایی طرفهای لرستان تا ببینی این یا ما کلن مردم چه به سر بیمار ودکتر وپرسنل بیچاره بیمارستان که نمی اوریم حتا با نوزاد دوماهه میروند بخش عفونی ؟؟ شخصن قید همه را زده ام .میگویند فلانی بی غیرت شده .اما مریض بیچاره بعدن که میروم خانه شان می گوید صد رحمت به پدرت ومادرت کشتند مارا این مردم درمان را نصفه ول کرده ام تا بعد و……بله قربان ما اینجوری ایم .تازه گرفتارند که اینجورند وای به وقتی که سر اسوده ای داشته باشند . تملق هم که مثنوی هفتاد من است .اصلن یه چیزی من میگم بابا مامان رفته اند کربلا ؟ خب دست بنداز گردنش بگو زیارت قبول . این بنر وتراکتو… چیست زن دایی عزیزم سفر عارفانه ات ..که دست کمی از نعوذن بالله معراج نداشت …..والخ زنده وپایدار باشید

  10. با سلام
    بهترین مقاله ای که تا حال در رابطه با آداب معاشرت دیده بودم/ واقعا گویا. دستتون درد نکند.
    امیدوارم که ما هم روزی فرهنگ معاشرت را یاد بگیریم.

ارسال یک پاسخ