به عنوان یک فیلم بین حرفه ای که سالها تنها تفریح (کمی هم جدی) اش دیدن فیلم بوده و بس هیچگاه دید خوبی نسبت به سریال نداشته ام. علتش را نمی دانم اما حتی در سالهای اوج سریالهای تلویزیونی (آن زمان که حتما یک تفریح هر خانواده ایرانی سریالهای هفتگی بود) آن زمان که سالهای دور از خانه و داستان زندگی پادشاهی می کردند علاقه ای به دیدن سریال نداشتم. یکی دو استثنا وجود داشت البته: ارتش سری یا شرلوک هولمز. اما باید اعتراف کنم تغییراتی به وجود آمده است. از شما دعوت می کنم در ادامه مطلب با من باشید.
پرده اول: همیشه اعتقاد داشتم سریال به خودی خود ارزشی کمتر از یک فیلم سینمایی دارد چرا که برای بیان یک داستان معمولا کوچک، مجبورند ساعتها به داستان به اصطلاح آب ببندند تا هفته ها بیننده بیچاره را پای داستانی ضعیف نگاهدارند. این اصل البته هنوز هم از دید من به قوت خودش باقیست (به استثناء سریالهایی که داستان هر قسمت آنها مجزا و مستقل هستند مثلا سریالهای کارآگاهی یا پلیسی).
عامل دیگری که باعث می شد ارتباط من با فیلم بسیار گسترده تر از سریال باشد قطعا حذف و اضافاتی بود که توسط تلویزیون (به عنوان تنها رسانه موجود سریال در آن سالها) به هر سریالی تحمیل می شد جایی که دسترسی به فیلم سینمایی آنهم بدون حذف و اضافات روز به روز آسانتر و لذت بخش تر می شد. اینها و ده ها دلیل احتمالی دیگر باعث شد که نه تنها من بلکه بسیاری از هنردوستان ایرانی از جریان سریالهای روز دنیا غافل بمانیم.
پرده دوم: با گسترش ضریب نفوذ اینترنت در سالهای اخیر، دو سه سالی است که زمزمه سریالهای تلویزیونی خارجی در اینترنت پیچیده است. این زمزمه ها که ابتدا در بین دوستان اینترنتی و انجمنهای گفتگوی سینمایی شروع شدند کم کم با تسری به تین ایجرها امواج قوی تری ایجاد کردند جایی که وجود ماهواره در خانه ها امکان به اشتراک گذاری تجربیات حسی بینندگان سریالها را با یکدیگر فراهم می کرد. فرندز (Friends) و چندین سریال ماهواره ای دیگر شاید شروع این موج جدید سریالی بوده اند هرچند به دلیل سوژه های بیش از حد فرهنگی(Cultural) و کمبود هیجان در داستانها من وتعداد زیادی از علاقمندان سینما ارتباطی با این نوع سریالها پیدا نکردیم.
پرده سوم: و سرانجام لاست آمد!
باید اعتراف کنم روزهای زیادی در باره موجودی به نام لاست از زبان وبلاگ نویسان مطرح در سایتهایشان و دوستان کمتر آشنا در انجمنهای گفتگو مطالبی (معمولا کوتاه) می خواندم بدون اینکه علاقه ای نشان دهم. دلم به دنیای فیلمهایم خوش بود و هیچ نیازی به بازکردن فاز جدیدی در تفریحات سینمایی ام احساس نمی کردم. اما با گذشت زمان تب لاست روز به روز شدیدتر شد. دیگر در دنیای مجازی کمترجایی یافت می شد که صحبتی از لاست و شخصیتهایش به میان نیامده باشد. سرانجام روزی رسید که احساس کردم اگر الان به سراغش نروم از جریان رایج دنیای مجازی عقب می مانم و درک گفتگوها و شرکت در مباحث برایم دشوار می شود! پس صرفا برای انجام یک تکلیف تحمیلی، من هم نسخه ای آن را سفارش دادم. و سه روز بعد…
پرده چهارم: لاست به سادگی دیدگاه هنری من نسبت به سریال و تا حدی فیلم را تغییر داد! بدون شرمندگی فهمیدم سالها از یکی از جریانهای اصلی Cultural دنیای امروز جدا بوده ام. سریالهای تلویزیونی در این همه سالهایی که ما سریالهای پخش شده از تلویزیون خودمان را نگاه می کردیم (آنها که دست کم بیش از یک دهه پیش از نمایش آن در تلویزیون ساخته شده بودند) به بلوغی شایسته رسیده اند. این شد که تصمیم گرفتم با اندکی نوشتن در باره این شاهکار هنر و سرگرمی یعنی لاست این همه سال بی اطلاعی ام را جبران کنم!
پرده آخر: لاست یک داستان بلند است. داستان کوتاهی نیست که آن را برای سریال شدن کش داده باشند. هر قسمت از این داستان خود فیلم کاملی است که در عین راز آمیز بودن خط اصلی (که واقعا بعید است پیش از پایان کامل سریال کسی به آن پی ببرد) به سادگی، داستان زندگی آدمهای گوناگون را در دنیای واقعی نشان می دهد. داستانهایی از تنهایی، ترس، خشم، دروغ یا همزیستی. چیزی که لاست را از همه تجربه هایی که تا کنون داشته ام مجزا می کند هیجانی است که در تکه تکه های داستان تنیده شده است، ضرباهنگ دقیقی که به مجموعه بخشیده شده لحظه ای بیننده را به حال خود وا نمی گذارد.
با آنچه از تجربیات دیگران پی برده ام چیزی که بیش از همه در لذت دیدن لاست موثر بوده فلاش بک های متعدد هر قسمت است. فلاش بک هایی که به سادگی زندگی معمولی آدمهای گیر افتاده در جزیره ای مرموز را نشان می دهند. زندگی ای که می تواند تکه ای از زندگی من یا شما باشد. این سادگی در کنار آن پیچیدگی و رمز و راز خود جزیره، کنتراستی زیبا ایجاد می کند که لذت دیدار را دو چندان می کند.
این عوامل اصلی البته با ده ها عامل فرعی دیگر تقویت می شوند: تصویر برداری بسیار سینمایی در لوکیشنی همچون بهشت (زیبا و اسرار آمیز)، بازی فوق العاده بازیگران ( که با آن چیزی که ما از بازی تلویزیونی در ذهن داریم تفاوت فاحشی دارد)، افکتهای صوتی تکان دهنده و موسیقی متن مناسب (که بر خلاف تصور شلوغ نیست) همه و همه باعث می شوند تا در پایان هر قسمت احساسی متناقض داشته باشید: از یک طرف آرزو می کنید با پایان سریال، معماها حل شوند تا به راز داستان پی ببرید و از طرف دیگر می خواهید داستان هرگز به پایان نرسد چرا که شخصیت هایش را دوست دارید.
این دوست داشتن شخصیتها را می توانید به راحتی با سر زدن به صدها سایت و بلاگی که در باره تک تک آنها نوشته اند ببینید و درک کنید. بی شک این علاقه، به هوشمندی خالقین سریال در گنجاندن افرادی با ملیتهای مختلف در طرح داستان بی ارتباط نیست: آمریکایی، عراقی، کره ای، انگلیسی و غیره!
در پایان: لاست را دوست دارم. لاست را خیلی دوست دارم. با دیدن هر قسمتش، احساس هیجان غریبی می کنم. چیزی که سالهاست کمتر با دیدن فیلمی سینمایی بدان دست یافته ام. با مرگ شخصیتها غمگین می شوم و با کشف هر راز، خودم را در درگیر حل ماجرا احساس می کنم.
تعجب نمی کنید اگر در این نوشته چیزی از داستان یا پیدایش یا ساخت لاست ننوشته ام چرا که می دانم شما، شمایی که برای خواندن مطلبی در باره لاست به اینجا آمده اید همچون من تمام جزییات را می دانید. شما هم چون من از دیدن لحظه لحظه لاست لذت برده اید و می برید. اما اگر به احتمال یک در هزار تا کنون چیزی از آن نشنیده اید بشتابید: آدرنالین شما را می خواند!
توجه: این مطلب به طور اختصاصی برای سایت writeage.com نوشته شده است. درج تمام یا قسمتی از این مطلب، تنها با ذکر نام سایت و آدرس دقیق این صفحه مجاز است.
لاستو خيلي دوست دارم چون اولين فيلمي بود كه بعدش دوست داشتم گريه كنم خيلي دوسش دارم
این تحلیل
جالب و طولانی رو درباره لاست بخونید شاید بعضی سوالات رو پاسخ بده
بهترین سریال عمرم بود فقط آخرش یکم گیج شدم.کسی هست راهنماییم کنه آخرش چی شد؟
با سلام . من بهترین چیزی را که در عمرم دیده بودم سریال لاست بوده واز تمام شدن ان خیلی خیلی ناراحتم.ایا سریالی به شکل لاست هم هست؟
سلام به دوستان / لاست واقعا” یه سریال کامل بود انگار داری باهاش زندگی میکنی خیلی خیلی زیبا بود موفق باشین .
به نظر من لاست از بهترین سریال های دنیاست و هرکی اونو نبینه واقعا ضرر کرده و الان عاشق تک تک کاراکتراش شدم (قابل توجه کسایی که وقتشونو پای سریال های چرت فارسی 1 میگذرونند!!!!)
خوب بود ولی اگه موضوع فیلم رو می نوشتی بهتر بود به هر حال ممنونم
لاست يك سريال تلويزيوني و سرگرم كننده نبود ؛ لاست درسراسر دنيا به يك پديده تبديل شده :
يك پديده فرهنگي هنري سينمايي تلويزيوني …. اثر خارق العاده اي كه آدم از نبوغ نويسندگان و خالقين اش حيرت ميكنه .
با اينكه پايان سريال بسار زيبا بود ولي هنوز پرسش هاي زيادي بي جواب مونده … بعيد مي دانم خالقين اثر اين
پرسش ها رو همينطوري رها كرده باشن …بسيار خوشحال مي شوم با كمك همديگر ( در دنيا اينكار سالها قبل انجام شده ! ) در ايران هم به درك بهتر سريال به همديگر كمك كنيم و با همفكري پازل حيرت انگيز ” لاست ” رو
كامل نماييم .
عاشق و معتاد به لاست !
امير شريف ( مترجم و فيلمنامه نويس )
آره سعید جون بعضی از سوالها بی پاسخ موند مثلا او غذاهایی که تو فصل 2 از آسمون افتاد از کجا بود و اون پرنده ای که اسم هارلی رو صدا زد چی بود یا هنری گیل که بن خودشو به اسم اون معرفی کرده بود کی بود و…
سلام.قسمت آخر لاست رو دیدم انتضار چنین سرانجامی رو نداشتم اما هرچی فکر می کنم نمیتونم جواب های قانع کننده ای برای خودم پیدا کنم خیلی از سوالها بدون جواب موند خیلی سوال تو ذهنمه یکی بهم کمک کنه. ممنون