ساحل عاج : سفر به قارۀ سیاه – قسمت اول

23
8090
ساحل عاج: وقتی به دوستان می گویی می خواهی به آفریقا بروی بدون استثنا هیجان زده می شوند. با اینکه روی نقشه٬ آفریقا خیلی دور نیست اما برای خیلی ها از جمله من تنها چند کلمه بعد از شنیدن اسمش به ذهن می آید: سیاه پوست٬ گرما٬ آدمخوار! و شاید چند چیز کم و بیش مشابه دیگر. اکنون که از سفر به یکی از کشورهای این قارۀ سیاه برگشته ام باید اعتراف کنم تقریبا هیچ چیز در آفریقا با آن چیزهایی که قبلا دیده یا شنیده ام برابری نمی کند. با من در این سفر همراه باشید تا بیشتر با گوشۀ دیگری از دنیا آشنا شوید.

این بار نیزسفرم به یک دلیل کاری کلید می خورد. شرکت در یک نمایشگاه. جالب آنکه اول فکر می کردم قرار است به شهر “ابوجا” در نیجریه سفر کنم و طبق معمول شروع کردم به  تحقیق. همۀ اطلاعاتم در مورد نیجریه را که جمع کردم تازه فهمیدم مقصد٬ تنها یک شباهت اسمی با این شهر بزرگ و معروف نیجریه ای دارد. مقصد من به جای “ابوجا” با آن پارک های ملی حیات وحش و مردم تقریبا پولدارش تبدیل می شود به “ابیجان” در کشوری که ما آن را “ساحل عاج” می خوانیمش (خود این مساله به خودی خود عجیب است. چرا باید نام یک کشور را ترجمه کرد؟ نام اصلی و رسمی این کشور Cote d’Ivoire است که نامی فرانسوی است. در انگلیسی هم البته آن را ترجمه کرده اند به Ivory Coast). بگذریم.
قرار است برای نخستین بار در غرب آفریقا نمایشگاهی از توانمندیهای صنایع پزشکی و دارویی کشور با نام Africa Health برگزار شود. نمایشگاهی که به ابتکار سفیر ساحل عاج در تهران در آن کشور برگزار خواهد شد. مطابق معمول همیشه می روم سراغ اینترنت و انتظار دارم صدها و هزاران صفحه اطلاعات مختلف دربارۀ کشور مقصدم پیدا کنم اما چیزی که متعجبم می کند اینست که انگار هرچه بیشتر می گردم کمتر پیدا می کنم. ظاهرا اطلاعات چندانی دربارۀ ساحل عاج در دست نیست. علتش را بعدتر می فهمم.
اطلاعات اولیه اینهاست: ساحل عاج کشوری با بیش از بیست میلیون نفر جمعیت در ناحیه غربی آفریقا همسایه این کشورهاست: غنا٬ بورکینافاسو (بله همان کشور دوست و برادر!)٬ مالی٬ گینه و لیبریا. از جنوب هم وصل می شود به اقیانوس اطلس جنوبی یا همان آتلانتیک. تا سال 1960 مستعمره فرانسه بود و زبان رسمی اش را از آن کشور وام گرفته است. تا حوالی سال 2000 کشور از وضع اقتصادی قابل قبولی در بین کشورهای آفریقایی برخوردار بود اما با دو کودتایی که در سالهای 1999 و 2001 صورت گرفت وضع اقتصادی اش به سرعت افول کرد تا جایی که امروزه بیش از یک چهارم جمعیت آن زیر خط فقر بین المللی (کمتر از 1.25 دلار در روز) قرار دارند.cote-d-ivoire-02.gifبر خلاف کشورهای دیگری که رفته ام اینبار نه خبری از امکانات فرودگاهی و شهری و تفریحی این کشور در اینترنت هست و نه اطلاعاتی راجع به مردم و زندگی آنها. البته کمی توی ذوقم می خورد اما از طرفی با خودم عهد می کنم تا در برگشت این سفرنامه را هرطور که هست بنویسم شاید منبعی شود برای حداقل فارسی زبانان بعدی که به ساحل عاج سفر می کنند.یکی از اطلاعات نه چندان دلگرم کننده که در اینترنت هست شیوع بالای مالاریاست و البته سخت ترین و کشنده ترین نوع آن یعنی “مالاریا فالسیپاروم”. این نوع بخصوص از مالاریا در افرادی که تا کنون در معرض پشۀ آن نبوده اند در کمتر از بیست و چهار ساعت کشنده است (به شرط عدم درمان سریع). قاعدتا مسافران مناطق مالاریا خیز می بایست پیش از عزیمت درمان پیشگیرانۀ مالاریا را آغاز کرده و در طول سفر ادامه دهند. در ایران به علت شیوع بسیار کم مالاریا٬ توزیع داروهای پیشگیری و درمان مالاریا در انحصار مراکز بهداشت دانشگاهی است و من هم به یکی از این مراکز یعنی مرکز بهداشت غرب تهران معرفی می شوم. البته از آنجا که در ایران زندگی می کنیم مسئول مربوطه به من می گوید فعلا دارو در ایران موجود نیست و بهتر است با توکل و بدون نگرانی به مسافرت بروم!سفرمان از فرودگاه امام تا ابیجان بیشتر از بیست ساعت طول می کشد به اینصورت که با پرواز امارات (Emirate) دو ساعت و نیمه می رویم دوبی و هفت ساعت منتظر می مانیم تا پرواز بعدی امارات به مقصد ابیجان در ساحل عاج پرواز کند. البته با یک توقف کوتاه در “آکرا” پایتخت کشور “غنا“. از فرصت چند ساعته در فرودگاه دوبی استفاده می کنم تا شانسم را برای پیدا کردن داروی ضد مالاریا امتحان کنم و عجیب اینکه در همان داروخانۀ کوچک  فرودگاه داروی مربوطه (Mefloquine)  موجود است. با خوشحالی می خرمش و نفس راحتی می کشم. پرواز تا غنا هشت و نیم ساعت طول می کشد و یکساعتی در فرودگاه توقف می کنیم تا مسافران غنایی به مقصد دوبی سوار شوند. از “آکرا” تا ابیجان کمی بیشتر از یکساعت پرواز داریم و با سه و نیم ساعت اختلاف در ساعت رسمی به ابیجان می رسیم.

از هواپیما که پیاده می شوی اولین چیزی که جلب توجه می کند گرما و رطوبت بالاست که شرشر عرق را از سر و صورتت جاری می کند. کمی که می گذرد متوجه دومین نکته جالب و بسیار مهم ساحل عاج می شوی: زبان فرانسه.
از آنجا که در هنگام نوشتن این سفرنامه در حال گذراندن ترم نهم فرانسه هستم قند توی دلم آب می شود! اولین باری است که می توانم از زبانی که شاید بدون هیچ انگیزه ای (بجز سرگرمی) شروع به یادگیری آن کرده بودم استفاده کنم . البته انگار همراهان خیلی با زبان فرانسه راحت نیستند (در واقع بجز یکی از شرکتها که یک فوق لیسانس ادبیات فرانسه را استخدام کرده اند و در این سفر همراهشان هست کسی فرانسه بلد نیست).
فرودگاه کوچک است و انگار پلیسها هم از دیدن این همه ایرانی (یا سفیدپوست) در شهرشان تعجب کرده اند. قبل از سفر به هرکداممان یک سیم کارت MTN البته فقط با 1 دلار شارژ! داده اند. شاید بدانید که MTN یک کنسرسیوم آفریقایی است که ایرانسل یکی از زیر مجموعه های آن محسوب می شود. این سیم کارت با پیش شماره 00225 که مربوط به ساحل عاج است کار می کند و با آن لازم نیست داخل کشور ساحل عاج از سیم کارتهای ایرانی مان (که اینجا هم رومینگ دارد) استفاده کنیم. البته تلاش برای تماس گرفتن به وسیلۀ سیم کارتهای 0912 و 0935 گاهی وقت ها با مشکل مواجه می شد.
چمدانهایمان را که می گیریم و بیرون می آییم باران به شدت هرچه تمامتر می بارد. باران استوایی! خوانده بودم در این منطقه 9 ماه از سال هوا گرم و بارانی و سه ماه باقیمانده گرم و خشک است و الان تا فصل بارانی یکماهی باقی مانده است! البته فردا دوباره هوا آفتابی می شود و تا پایان سفر هم دیگر از باران خبری نیست.
پا را که از فرودگاه بیرون می گذارم چشمم برای اولین بار به ماشین های مخصوص سربازان حافظ صلح سازمان ملل می افتد. بارها آنها را در اخبار در جای جای دنیا دیده ام اما این اولین بار است که از نزدیک می بینمشان. نمی دانم چرا اما احساس خوبی به من نمی دهند. انگار بیشتر تاکید می کنند اینجا آتشی زیر خاکستر نهفته است. یک جور هشدار.
در راه هتل به مناظر که نگاه می کنم اول شبیه شمال خودمان به نظر می رسد اما کم کم وجه تمایز آن بیشتر می شود. جاییکه درختان نخل و نارگیل در دو طرف مسیر فرودگاه تا هتل خودنمایی می کنند و البته آب! به هر طرف که نگاه می کنی کمی آنطرفتر از ساختمانهای نه چندان بلند آب می بینی. ابیجان مخلوطی از خشکی و آب اقیانوس است. مخلوطی در هم امتزاج
یافته.

cote-d-ivoire-03-s.jpg - ساحل عاجنمای عمومی ابیجان – ساحل عاج
برای دیدن عکس بزرگتر کلیک کنید

خودرو ونِ حامل ما از پلی طولانی می گذرد تا به منطقه Plateau که در حقیقت منطقۀ تجاری شهر است می رسد. هتل ما به نام Tiama Hotel در این منطقه قرار دارد. در این تجاری ترین منطقۀ شهر تنها ده دوازده برج نه چندان بلند به چشم می خورد. اتاق من هم در بالاترین طبقۀ هتل قرار دارد: طبقۀ دهم. هتل اسم پنج ستاره را یدک می کشد اما خب قطعا استانداردهای آفریقا چیزیست تقریبا مثل استانداردهای ایران خودمان! هر چه هست با تمام دنیا فرق دارد. هتل هرچند راحت اما از لحاظ ستاره با هتلی سه ستاره در دبی برابری می کند.

cote-d-ivoire-04-s.jpgلابی هتل تیاما – ابیجان – ساحل عاج
برای دیدن عکس بزرگتر کلیک کنید

تا وارد اتاق می شوم دستگاه حشره کش برقی (ویپ) را که از تهران خریده ام به برق می زنم و با قرص مخصوص شارژ می کنم! بالاخره باید از جان نازنین محافظت کرد! دو سه روزی طول می کشد تا مطمئن شوم پشه ای در هتل نیست.

cote-d-ivoire-05-s.jpgاتاق من در هتل تیاما و آن حشره کش کذایی- ابیجان – ساحل عاج
برای دیدن عکس بزرگتر کلیک کنید

از پنجره طبقه دهم به بیرون نگاه می کنم. در آسمان عصرگاهی ابیجان هزاران هزار پرنده پرواز می کنند. پرنده هایی که تا از نزدیک نمی بینمشان نمی فهمم چیزی جز خفاش های درشت پیکر نیستند. بله. درست خواندید. هزاران هزار خفاش بزرگ تنها بخشی از جاذبه های گردشگری شهر ساحلی ابیجان در کشور آفریقایی ساحل عاج است.

cote-d-ivoire-06-s.jpgخفاشها بر فراز شهر! – ابیجان – ساحل عاج
برای دیدن عکس بزرگتر کلیک کنید

در قسمتهای بعدی این سفرنامه با من باشید تا چیزهای جالب تری از سفر به قارۀ سیاه برایتان بازگو کنم.

ادامه دارد…

ساحل عاج: سفر به قارۀ سیاه – قسمت دوم

ساحل عاج: سفر به قارۀ سیاه – قسمت سوم

توجه: این مطلب به طور اختصاصی برای writeage.com نوشته شده درج تمام یا قسمتی از ‏این ‏مطلب، ‏تنها با ذکر نام سایت و آدرس دقیق این صفحه مجاز است. کلیه عکسها توسط اینجانب گرفته شده و استفاده از آنها در رسانه ها منوط به اخذ اجازه کتبی می باشد.

23 دیدگاه

  1. من برای یه دوره ی کارآموزی دو ماهه قراره برم اونجا. همونطور که اشاره کردین هیچی به فارسی پیدا نمیشه کرد! خیلی هیجان زده شدم وقتی مطلب شما رو پیدا کردم! ممنون!
    میشه خواهش کنم اگه موارد دیگه ای به ذهنتون میاد که توی این سه قسمت سفرنامه تون نیس واسم ایمیل کنید؟ ممنون میشم!
    ستاره-20 ساله- دانشجوی زبان و ادبیات فرانسه

  2. سلام به من در پایتخت چند کشور آفریقایی از جمله غنا، ساحل عاج، سودان، تانزانیا پیشنهاد کار شده . می خواستم در مورد سطح زندگی و امکانات رفاهی و تفریحی آنها اطلاعات کسب کنم.در مورد این شهر ها هیچ اطلاعاتی ندارم. لطفا به من کمک کنید. سپاسگزارم

  3. سلام من واسه کار میخوام برم ساحل عاج کار عمرانی ساخت یه زیر گذر
    میخواستم به نظر شما ممکنه اونجا به چه مشکلی بر بخورم خیلی ممنون میشم منو راهنمائی کنید

  4. سلام. از قلم خوب و گزارش جامع و كاملتان لذت بردم. بنده نيز قصد سفر به ساحل عاج را دارم و بنا بر ماموريتم احتمالا مدت زيادي را بنا بر اقتضاي ماموريتم در منطقه باشم. چند سئول دارم.1. اين سفر و گزارش مربوط به چه سال و ماهي است2. آيا قبل از شورش است يا بعد . 3آيا اطلاعات تكميلي تري در اين خصوص داريد. بويژه بيماري هاي كه نام برديد.

  5. درود بر شما و قلم زیبایتان .
    راستش را بخواهید بنده همیشه از سایت شما و مطالب بسیار سودمنتان استفاده می کنم اما همیشه ارائه تشکرم از شما را حواله پست بعدیتان می کنم اما این پست شما چنان گیرا و جذاب بود که با خود گفتم دیگر کمال بی انصافیست که از شما به خاطر درج این سفرنامه تشکر نکنم . بسیار مشتاقم تا هر چه زودتر ادامه این سفرنامه جذاب را بخوانم فقط اگر امکانش هست از تصاویر بیشتری استفاده کنید تا حس عمیق تری نسبت به سفرنامه شما پیدا کنیم .
    باز هم از شما و قلم زیبایتان سپاسگزارم و نوروز باستانی ایرانیان را پیشاپیش بر شما تهنیت می گویم .

  6. واقعا خیلی جالب بود، البته طرز بیان این سفرنامه هم خیلی خوندنی ترش کرده. امیدوارم همیشه در سفر به جاهای جدید و لذت بردن از گوشه گوشه ی دنیا باشید.
    ممنون

  7. انقد خوب مینویسید که وقتی به اینجا میرسم
    توجه: این مطلب به طور اختصاصی برای writeage.com نوشته شده…
    بازم ادامه میدم. متوجه تموم شدن متن نمیشم.
    این چندمین بارمه.

  8. به به! جالب بود. از اون نوشته هایی که کمتر توی این سایت میبینم.
    خدا نصیب ما هم بکنه! برای اینجور سفرا باید حتما داروسازی بخونم، یا دندون و پزشکی هم کفایت میکنه؟! :دی

ارسال یک پاسخ