بابا نان داد

4
2524

معلم:
بابا نان داد
علی نگاهی به معلم کرد و دستی بر دلش کشید. صدای قار و قور دلش را می شنید.
علی نوشت:
بابا … داد
معلم به علی نمره نداد.
الان علی نه نمره دارد و نه نان
الان علی هم خسته است و هم گشنه
معلم گمان می کرد ٬ نان را با نون و الف و نون می نویسند
ولی علی می دانست نان را سر سفره می گذارند نه سر کلاس املا
الان علی نه نمره دارد و نه نان
الان علی هم خسته است و هم گشنه !

 

4 دیدگاه

  1. ولی بابای علی هنوز نیومده….
    بابای علی کجاست؟
    شاید زیر سایه یه درخت
    درمانده و خسته
    و شاید در بستر وصال درآغوش گرم یک زن…
    و حال
    خستگی و گشنگی یه طرف
    کشیدن انتظار یه طرف
    الان علی هم خسته است
    هم گشنه
    و هم منتظر

  2. سلام
    صدای باران میآید
    صدای پای اسب می آید
    صدای پای اسب بابا می آید
    او برای علی نان می آورد
    باران تمام شد ولی هنوز بابای علی نیومده…

ارسال یک پاسخ